سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
کلبه دوستی
در برابر هر انسانی راهی قرار گرفته است و راه هایی و باز راهی ... و روح بزرگ راه بزرگ راه پی می گیرد و روح حقیر، کورمال ،کورمال راه حقیر را انتخاب می کند و در این بین ،دشت های مه آلود گسترده اند و دیگر مردمان در این دشت ها می روند و می آیند. اما در برابر هر انسانی راه بزرگ آغوش باز کرده است ونیز راهی حقیر و هرکس خود تصمیم می گیرد در چه راهی قدم بگذارد...!!!
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 5430
کل یادداشتها ها : 22
خبر مایه


< 1 2 3 4 >

س


آیا می دانستید که گاهی به هم می رسیم و می گوییم 120 سال زنده باشی یعنی چه و از کجا آمده؟


 برای چه نمی گوییم 150 سال یا 100 سال در ایران و در زمان ماقبل هجوم اعراب به ایران سال کبیسه را به این صورت محاسبه می کردند که به جای اینکه هر 4 سال یکروز اضافه کنند (که البته اضافه هم می کردند) هر 120 سال یک ماه را جشن می گرفتند و کل ایران این جشن برپا بود و برای این که بعضی ها ممکن بود یکبار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمی داد تا این جشن ها را دوباره ببینند، به همین دلیل دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کسی برای طرف مقابل آرزو می کرد تا آنقدر زنده باشی که این جشن باشکوه را ببینی و این به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد. که وقتی به هم می رسیدند بگویند 120 سال زنده باشی.


  

دانلود تیتراژ پایانی اخراجی های 3 ** اینجا را کلیک کنید


عکس اخراجی 3


فصل‌های پیش از این هم ابر داشت
بر کویرم بارشی بی‌صبر داشت


پیش از اینها آسمان گلپوش بود
پیش از اینها یار در آغوش بود


بقیه اش اینجاست ** کلیک کن


  

امام و آقا


ما از بس که در صحنه های انقلاب حضور داشتیم و در رهبری انقلاب نقش ایفا کرده ایم دلمان می سوزد که این حکومت با ارزش دارد به باد می رود سکوت هم جایز نیست.


بقیه اش اینجاست ** میخونی کلیک کن


  

دعوا


زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ مشاور  دکتر روانشناس میره.

دکتر می پرسه: چه اتفاقی افتاده؟

خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه.

دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه: هر وقت شوهرت اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن  و این کار رو ادامه بده.

دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت.

خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم اومد خونه، من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت.

دکتر گفت: میبینی اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا حل میشن!!



  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ